حقیقتی وجود دارد که می گوید هیچ کس کامل نیست. با توجه به این حقیقت همه ما می دانیم که هیچ والدینی کامل نیستند. به جای تمرکز بر “فرزندپروری خوب” در مقابل “فرزندپروری بد”، باید به “فرزند پروری درست” اشاره کنیم.
بگذارید چند سؤال از شما بپرسم: آیا می خواهید بهترین کاری را که ممکن است برای فرزندتان انجام دهید؟ آیا می دانید چگونه می توانید به عنوان والدین پیشرفت کنید و یک تلاش آگاهانه برای دستیابی به آن داشته باشید؟ اگر پاسختان به این سؤالات مثبت است، پس شما به اندازه کافی خوب هستید!
در زیر ۱۰ صفت والدین به اندازه کافی خوب توضیح داده شده است:
۱-صبر
همه ما می دانید صبر در صدر ویژگی ها قرار دارد! کودکان پر سر و صدا و بازیگوش هستند، خوب گوش نمی دهند، و گاهی اوقات گیج هستند. کودکان و نوجوانان نیز می توانند بسیار عجیب باشند. اما صبر یک ویژگی لازم برای رشد هنگام بزرگ کردن کودکان است. یادگیری نفس عمیق در صورت لزوم می تواند بیش از پیش به مهارت های شما بیافزاید.
فرض کنید به خرید رفته اید و به یکباره، کودک تمام آنچه خریدهاید از سبد خرید به بیرون پرت میکند یا وقتی همه اعضای خانواده آمادهاند، کودک همچنان در لباس پوشیدن مقاومت میکند یا وقتی همه غذا خوردهاند و میز را ترک کردهاند، شما باید بنشینید و بازی کودک با غذا را تماشا کنید به امید اینکه غذایش را بخورد یا وقتی خیلی جدی از کودک سؤالی میپرسید یا از او خواستهای دارید و او با مسخرهبازی به شما جواب میدهد. در تمام این موقعیتها، صبوری کردن واقعا کار دشواری است، مخصوصا اگر استرس و اضطراب داشته باشید، از کار خسته باشید و کمی به آرامش و سکوت نیاز داشته باشید، شرایط دشوارتر میشود. وقتی والدین از کوره درمیروند، به احتمال زیاد سر کودک فریاد میزنند و حرفهایی میزنند که بعدا از گفتن آنها پشیمان میشوند. در این شرایط، ممکن است حرفهایی بزنند یا انتقاداتی کنند که برای خودشان هم عجیب و غیرمنتظره باشد. اینجاست که صبوری والدین اهمیت خود را نشان میدهد. اما چگونه میتوان در برابر این حجم از استرس، فشار و خستگی صبوری کرد؟
برای ایجاد رابطهای عمیق و معنادار با کودک، والدین باید صبور باشند، چرا که رابطهای صمیمی و عمیق اساس فرزندپروری است. همچنین، والدین به کودک یاد میدهند چگونه با خودش رفتار کند. وقتی کودک از لحاظ هیجانی در شرایط نامناسبی قرار دارد و هیجانات منفی به سویش هجوم آوردهاند، رفتار والدین بسیار اهمیت دارد. اگر در چنین شرایطی، والدین عصبی و ناامید شوند و با کودک رفتار بدی داشته باشند، کودک میآموزد احساساتش باعث ایجاد احساس ناامنی میشود و نحوه درست مراقبت از خود را، در شرایطی که احساس ترس، عصبانیت و سردرگمی میکند، یاد نمیگیرد. اما اگر والدین در شرایط حساس با کودک مهربان و صبور باشند، کودک هم میآموزد در چنین شرایطی با خودش مهربان و صبور باشد.
۲-مهربانی
کودکان نیاز به توسعه و تجربه مهربانی دارند. بچه ها نیاز به درک و آسایش دارند. صرف نظر از اینکه نیاز آنها چقدر مهم است، احساسات آنها درست مانند احساس هر کسی مورد احترام است. آیا می توانید این مورد را تهیه کنید؟
نیاز به عشق و محبت از تولد با کودک است. کودک بهواسطه این ارتباط ابتدا با مادر و بعد با پدر و بتدریج با سایر نزدیکان رابطه نزدیکی پیدا میکند. این ارتباط اساس تمام روابط بعدی کودک را تشکیل میدهد که علاوه بر خانواده، شامل ارتباط او با همسر و فرزندان، دوستان، همکاران و اطرافیان او نیز میشود.
اما حتما همه شما کودکانی را دیدهاید که با سنگ و چوب به جان سگ و گربه میافتند یا در کلاس زورگویی میکنند و همکلاسیهای ضعیفتر از خودشان را اذیت میکنند. تا به حال از خودتان پرسیدهاید دلیل این کار چیست و چرا آنها نمیتوانند دستنوازش بر سر گربه و حیوانات بکشند.روانپزشک ها معتقدند که مهربانی، محبت، سخاوت، دلسوزی، عشق و نوعدوستی مفاهیمی مرتبط با هم است که در ارتباطات بین فردی نمایان میشود.
۳-تشویق کردن
متأسفانه، کودکان به سرعت یاد می گیرند که نسبت به خود شک کنند و نگران نظرات دیگران بخصوص در میان همسالان خود باشند. یکی از بهترین راه های جلوگیری از این نتیجه، تشویق بچه های خود است. با تشویق و پشتیبانی کافی، کودک شما می تواند یک عزت نفس مثبت ایجاد کند و به بهترین تبدیل شود.
کودکان ذاتاً به دریافت پاداش و تشویق نیاز دارند؛ چرا که با این کار به آنها انگیزه لازم برای انجام کارهایشان را می دهید. در حقیقت آنها برای انجام کارهای روزانه خود یا دستیابی به اهداف ویژه در هر مرحله از رشد، نظیر راه رفتن، غذا خوردن، نشستن، رفتن به مدرسه و… به داشتن انگیزه و دریافت تشویق نیاز دارند. این انگیزه در تسهیل انجام این کارها به آنها کمک میکند.
۴-انعطاف پذیری
بسیاری از تلاش های شما ناکام خواهند ماند. شما باید به اندازه کافی انعطاف پذیر باشید که چندین راه حل را در آستین خود داشته باشید. وقتی یک ایده کار نمی کند، همیشه می توانید چیز دیگری را امتحان کنید. برنامه ها در حال تغییر هستند. در فرزندپروری انعطاف پذیر باشید.
برقراری رابطه صحیح و مناسب با نوجوان، شیوه ای کارآمد برای حل مساله بین اعضای خانواده است؛ برای این منظور نیاز است زمینه احساسات مثبت نسبت به یکدیگر را برای جلوگیری از به وجود آمدن اختلافات ایجاد کرد و والدین باید در این خصوص از کسب مهارتهای ارتباطی لازم برخوردار شوند.

۵-خودآگاهی
کودکان نمی دانند که چگونه عمل کنند. باز هم، این به عهده شماست که یک الگوی درستی باشید. به مرور زمان متوجه خواهید شد که بچه ها طوری واکنش نشان می دهند که واکنش شما بوده است. در مورد آن فکر کنید! آنها راه دیگری نمی دانند. آیا شما خود آگاهی کافی برای تعیین اینکه آیا الگوی خوبی برای فرزندان خود هستید، دارید؟
در نهایت والدین نیاز به تلاش و توجه دارند. بچه های موفق اغلب والدین موفق دارند. پدر و مادر موفق بودن کار ساده ای نیست، اما ساخت این ویژگی ها آسان تر است. شما می توانید با تمرین و اراده این خصوصیات را پرورش دهید.
هشیاری و خود آگاهی، یعنی آگاهی از نگرش ها، تواناییها، هیجانات و احساسات و پذیرفتن تمام و کمال خود همانطوری که هستیم.
فرد خود آگاه نقاط قوت و ضعف خود را می شناسد و با پذیرش آنها با خود و جهان هستی در صلح و آرامش به سر می برد.
والدین بایستی آگاه و هشیار باشند تا بتوانند در ارتباط با فرزندانشان والدین موثر می باشند. این به سود خود و خانواده شان است.
برای کسب این مهارت هیچوقت دیر نیست حتی اگر فرزندان در سنین بزرگسالی باشند باز هم وجود والدین آگاه اثرات مثبت و سازنده ای در روابط خانوادگی دارد.
کودکان سعی می کنند در حوادث زندگی و تجربیات کسب شده خود را درک کنند ولی بزرگترین عامل یاری دهنده در این مهم وجود بزرگسالانی آگاه، حساس، حامی، قاطع و مهربان است.
والدین آگاه به کودک جرات لازم برای مواجهه با تجربیات گنگ و مبهم زندگی را می دهند. بدون حضور و حمایت آنها بالغ کودک در برابر حوادث و تجربیات ناخوشایند زندگی آشفته و پریشان، شرمنده و خجالت زده می شود.